loading...
برگ برنده
بــرگ برنده بازدید : 777 شنبه 1391/07/29 نظرات (0)

بانو جانگ پیش دونگ یی میاد و میگه که من دیگه نمی خوام سایه ی تو باشم و تو باید سایه ی من باشی و نمی تونم حرفای تو را بفهمم و تو دروغ میگی پس تمام مدارک را بهش برمیگردونه و میگه هرطوری میخوای ازشون استفاده کن .....

به دلیل پیدا شدن کتاب ولیعهد در وسایل گیوم سربازا به اونجا میریزند و میگن تو کتاب ولیعهد را دزدیدی و وزرا از گیوم سوال میپرسن که ساعت 1 بعد از ظهر کجا بودی و چون گیوم همراه ولیعهد به داروخانه قصر رفته بود و به ولیعهد قول داده بود که به کسی از این ماجرا چیزی نگه سکوت می کنه....

برادر بانو جانگ میاد پیش بانو جانگ و میگه من این کار را کردم چون میخواستم وقت را تلف کنم...

ولیعهد میبینه که گیوم داره گریه می کنه و به خاطر اون به کسی چیزی نگفته پس تصمیم میگیره بره پیش امپراطور و بگه که خودش کتاب را به گیوم داده...

وزرا اعتراض میکنن و امپراطور میگه که خود ولیعهد گفته که خودش کتاب را به گیوم قرض داده تا بخونه....

مقام بانو اشرافی قصر اجرا میشه و این مقام به دونگ یی میرسه و مقدمه ی ملکه شدن دونگ یی فراهم میشه....در حالی که وزرا اعتراض میکنن....

ولیعهد به همراه گیوم میرند بیرون که خوش بگذرونند و در آخر شب ولیعهد را اشتباهی به عنوان دزد میگیرن و به زندان میندازند......

برچسب ها کره ای , خلاصه ,
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    کیفیت سایت برگ برنده ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1149
  • کل نظرات : 645
  • افراد آنلاین : 7
  • تعداد اعضا : 89
  • آی پی امروز : 257
  • آی پی دیروز : 26
  • بازدید امروز : 1,060
  • باردید دیروز : 27
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,087
  • بازدید ماه : 1,192
  • بازدید سال : 8,921
  • بازدید کلی : 554,586