پادشاه از گیوم سوال میپرسه و اونم همینطوری جواب میده مشاور میگه چه پسری اون نابغست بعد پادشاه تصمیم میگیره گیوم را همراه ولیعهد به دانشگاه دربار بفرسته که وزرا مخالفت می کنند و بانو جانگ هم بسیار ناراحت میشه بعد دونگ یی درباره ی استاد وون هاک به امپراطور میگه و دوتایی با هم پیش استاد میرند که گیوم قبل از اونا پیش استاد بود و توجه اساد را به خودش جلب کرد
وقتی میخوان برگردند به جایی که قبلا دوتایی اونجا غذا می خوردند میرند و حلا با گیوم غذا می خورند ملکه از بیماری ولیعهد با خبر میشه و پرستار را جایی مخفی می کنه مادر بانو جانگ تصمیم میگیره آتش سوزی خانه ی دونگ یی را به گردن پسر وزیر موسیقی خانه که دونگ یی را دوست داشت و همیشه در اونجا بود بندازهو اونو به قتل برسونند که چانسو میاد و اونو نجات میده و سپس به عنوان بازرس از تبعید به قصر برمیگرده و به امپراطور احترام میذاره سپس پیش دونگ یی میره و با گیوم صحبت می کنه
ملکه اینهیوون به دونگ یی میگه که پسرتو مثل شاه تربیت کن ممکنه ولیعهد نتونه به جای پدرش به سلطنت برسه
وقتی دونگ یی به اقامتگاهش بر میگرده بسیار متعجب میشه و دوباره به دیدن ملکه میره (که شب قبل ملکه به دیدن بانو جانگ رفته و از اون خواسته که خودش قضیه را به امپراطور بگه بعد از اون اتفاق ملکه بسیار ناراحت میشه ) وقتی دونگ یی پیش ملکه میره که درمورد ولیعهد حرف بزنه میبینه که ملکه از هوش رفته