بقیه در ادامه مطلب...
نسیم حشمتی
مجری این مراسم علی ضیا
خواننده این مراسم با اهنگ "کاروان"محمد اصفهانی
بنیامین بهادری
ادامه مطلب یادتون نره...
این روزها و با صدور پروانه ساخت، پیش تولید فیلم سینمایی آتش بس ۲ آغاز شده و تهمینه میلانی و گروهش در حال انتخاب عوامل و بازیگران این فیلم هستند.قسمت اول این فیلم با بازی محمدرضا گلزار و مهناز افشار، با موفقیت فراوانی رو به رو شده بود. اصلی ترین دغدغه میلانی برای قسمت دوم آتش بس انتخاب دو بازیگر اصلی این فیلم است. هر چند تصور می شد که بار دیگر گلزار و افشار انتخاب های میلانی برای این دو نقش باشند اما ظاهرا میلانی زوج متفاوتی را برای فیلمش مد نظر دارد.
به گزارش "کافه سینما"، در روزهای گذشته میلانی، حامد بهداد و الناز شاکردوست را برای بازی در نقش های اصلی آتش بس 2 انتخاب کرده و اگر همه چیز طبق برنامه گروه سازنده این فیلم پیش برود، این دو بازیگر در کمدی رمانتیک تازه میلانی حضور خواهند داشت. بهداد و شاکردوست پیش از این هم فیلم های مشترکی مثل لیلی مجنون یا دلخون را داشته اند اما هیچ وقت نقش های مقابل را بازی نکرده اند و آتش بس 2 می تواند تجربه تازه ای در کارنامه کاری آنها باشد.
تلویزیون، امسال برای شب یلدا حدود شش برنامه زنده با حضور مجریانی چون سید علی ضیاء، محمد رضا علیمردانی، حسین رفیعی، محمد جعفر خسروی، پدرام کریمی و امیر احمدی تدارک دیده است که به روی آنتن میبرد.
در میان شبکههای سراسری، شبکه تهران ویژهبرنامهای را برای شب یلدا ندارد و به پخش تلهفیلم «یک روز بهیادماندنی» با بازی حمید لولایی و مهران غفوریان بسنده میکند. این فیلم با ساختار خانوادگی شنبه، 30 آذر ساعت 20 و 45 دقیقه پخش میشود.
شبکه چهار سیما نیز قرار است در شب یلدا ویژه برنامه سال گذشتهاش را تکرار کند. «سبز، سرخ، شیرین» به تهیهکنندگی حسین مسافرآستانه که برای شب یلدای سال گذشته شبکه چهار تهیه شده بود، امسال هم پخش میشود.
شبکه «نسیم» که به عنوان شبکه نشاط و سرگرمی از آن یاد میشود در پخش آزمایشی خود قرار است یک برنامه زنده با حضور هنرمندان تلویزیون را در شب یلدا به روی آنتن ببرد.
«نسیم یلدایی» با اجرای محمدرضا علیمردانی همراه خواهد بود. این برنامه شنبه شب ساعت 22 به شکل زنده به روی آنتن میرود، ضمن اینکه قرار است با حضور هنرمندان تلویزیون همراه باشد.
شبکه یک، ویژه برنامه «شب چره» (به معنی شبنشینی) را جمعه شب ساعت 23 تا 2 بامداد پخش میکند.
این شبکه مهمانهایی از جمله رضا صادقی، جمشید مشایخی به همراه همسرش را به این برنامه دعوت کرده است.
همچنین پخش گزارشهایی از کسانی که کنار خانوادههایشان نیستند از جمله آتش نشان ها، ماموران نیروی انتظامی و سالمندان خانه سالمندان از دیگر بخش های ویژه برنامه شب چله شبکه یک است.
برنامه «زندهباد زندگی» که هر شب ساعت 23 از شبکه دو سیما زنده پخش میشود، در شب یلدا نیز به شکل ویژه به روی آنتن میرود. این برنامه با اجرای محمد جعفر خسروی همراه است.
همچنین «برف میبارد» عنوان ویژه برنامه شبکه سه سیما در شب یلداست که قرار است به شکل زنده با اجرای سید علی ضیاء به روی آنتن برود. این برنامه توسط علی زاهدی تهیه خواهد شد
برنامه «رادیو هفت» به تهیهکنندگی و کارگردانی منصور ضابطیان که هرشب ساعت 23 به روی آنتن میرود، در شب یلدای امسال به خاطرهگویی رزمندگان و هنرمندان میپردازد.
همچنین شبکه جامجم قرار است در شب یلدا ویژه برنامهای را با اجرای مجریان حسین رفیعی و امیر احمدی به روی آنتن ببرد. ویژه برنامه شبکه جامجم از ساعت 22 و 30 دقیقه تا 24 امداد با مخاطبان همراه است.
***
رادیو فرهنگ هم برنامههای «فرهنگ مردم»، «سلام کوچولو»، «خانه و خانواده» و «پرانتز باز» را به مناسبت یلدا آماده پخش می کند .
برنامه «فرهنگ مردم» کاری از گروه فرهنگ رادیو ایران به آیین و آداب و رسوم نقاط مختلف ایران در شب یلدا و شب چله می پردازد. در این برنامه آیین مردمان ارزنه تربت جام، لرستان، ایلام و روستای دران شاندرمن تالش بیان می شود. در این مناطق از درست کردن «مغزی» در فصل پاییز از هلوی رسیده، «قاق» نوعی خشکبار محلی که از خربزه درست می کنند، تهیه کشک زرد، حلاوک و بلغور شیر صحبت میشود.
شمسی فضل الهی و محمد محسن رفیعی گوینده، زهرا فقیه میرزایی سردبیر، ناهید گودرزی تهیهکننده و ناصر ملاییان نویسنده این برنامه هستند. علاقمندان میتوانند روز جمعه، بیست و نهم آذر ساعت 21:30 این برنامه را از رادیو ایران بشنوند
برنامه «خانه و خانواده» فرهنگ شب یلدا در خانواده های ایرانی را از نگاه خواجه ایان کارشناس فرهنگ عامه بررسی می کند. سمانه حیدرزاده سردبیر و فاطمه آل عباس گوینده برنامه هستند. «خانه و خانواده» روز شنبه سی ام آذر ساعت 9:00 از رادیو ایران پخش می شود.
در «سلام کوچولو» نیز با حضور خردسالان میهمان درباره شب یلدا صحبت می شود. این برنامه به تهیهکنندگی عذرا وکیلی و آهنگسازی و خوانندگی رامین جواد پور ،علی رضا آقا بابایی پخش می شود.
شبکه جهانی صدای آشنا، «یلدای ایرانی» را که جنگی شاد و تفریحی با رویکرد فرهنگی است پخش می کند.
این برنامه گذری در بین اقوام ایران زمین خواهد داشت تا مخاطبان را با آداب و رسوم مردمان ایران زمین در شب یلدا آشنا کند. معرفی خوردنی های شب یلدا در قالب نمایش، نگاهی به جایگاه کتاب حافظ و شعرخوانی در این شب در بین ایرانیان، پخش ترانه هایی متناسب با آغاز فصل زمستان، از دیگر بخش های این ویژه برنامه خواهد بود
ناهید گودرزی تهیه کننده، زهرا تقی ملا مجری، و عباس محبی، سعید سلطانی، الهام زرتاختی و محمودرضا قدیریان، بازیگران در این برنامه همراه مخاطبان هستند
«یلدای ایرانی» را روزهای شنبه ساعت 13:15 به وقت تهران برابر با ساعت 10:45 به وقت گرینویچ از کانال آسیا و اقیانوسیه شبکه جهانی صدای آشنا بشنوید.
مجموعه زنده رادیویی «پرانتز باز» ویژه برنامه «سوال باز» این هفته را با حضور ناصر ملک مطیعی و مسعود فروتن و شنوندگان علاقمند به صورت زنده در مرکز مشارکتهای فرهنگی هنری به روی آنتن میبرد.
در اجرای این هفته برنامه که به استقبال شب یلدا می رود، مسعود فروتن در کنار شنوندگانی که به صورت زنده در ضبط آن حضور دارند، سوالات ارسالی مخاطبان را که از طریق شماره پیامک 300001075 به برنامه فرستادهاند، از ناصر ملکمطیعی میپرسد و مخاطبان حاضر در برنامه نیز امکان پرسش مستقیم از هنرمندان میهمان را خواهند داشت.
شاهرخ استخري در پیج شخصی خود عکسی را منتشر کرده است با پی نوشت : دخترم پناه
بنشینیم و بیندیشیم!
این همه با هم بیگانه
این همه دوری و بیزاری
به کجا آیا خواهیم رسید آخر؟
و چه خواهد آمد بر سر ما با این دلهای پراکنده؟
جنگلی بودیم:
شاخه در شاخه همه آغوش
ریشه در ریشه همه پیوند
وینک، انبوه درختانی تنهاییم.
مهربانی، به دل بسته ما، مرغی است
کز قفس در نگشادیمش
و به عذری که فضایی نیست،
وندرین باغ خزان خورده
جز سموم ستم آورده، هوایی نیست،
ره پرواز ندادیمش.
هستی ما که چو آیینه
تنگ بر سینه فشردیمش از وحشت سنگ انداز،
نه صفا و نه تماشا، به چه کار آمد؟
دشمنی دلها را با کین خوگر کرد
دستها با دشنه همدستان گشتند
و زمین از بدخواهی به ستوه آمد
ای دریغا که دگر دشمن رفت از یاد
وینک از سینه دوست
خون فرو می ریزد!
دوست، کاندر بر وی گریه انباشته را نتوانی سر داد،
چه توان گفتش؟
بیگانه ست.
و سرایی،
که به چشم انداز پنجره اش نیست درختی
که او بر مرغی
به فغان تو دهد پاسخ،
زندانست.
من به عهدی که بدی مقبول،
و توانایی دانایی است،
با تو از خوبی می گویم
از تو دانایی می جویم
خوب من! دانایی را بنشان بر تخت
و توانایی را حلقه به گوشش کن!
من به عهدی که وفاداری
داستانی است ملال آور،
و ابلهی نیست دگر، افسوس!
داشتن جنگ برادرها را باور
آشتی را،
به امیدی که خود فرمان خواهد راند،
می کنم تلقین
وندرین فتنه بی تدبیر
با چه دلشوره و بیمی نگرانم من.
این همه با هم بیگانه
این همه دوری و بیزاری
به کجا آیا خواهیم رسید آخر؟
و چه خواهد آمد بر سر ما با این دلهای پراکنده؟
بنشینیم و بیندیشیم
خدایـــــــــــــا . . .
چرا تا زنده ایم
روانمان را شـــــــــاد نمی کنی ؟ !
همیکنه مردیم . . .
شادروانمان می کنی ؟ !
.
باید خودم را ببرم خانه !
باید ببرم صورتش را بشویم…
ببرم دراز بکشد…
دلداریش بدهم ، که فکر نکند…
بگویم نگران نباش ، میگذرد…
باید خودم را ببرم بخوابد…
“من” خسته است …!
.
امشب ؛...
هنگام خوابیدن با خود قدری فکر کنیم …
امروز چه کرده ایم
که فردا لایق زنده ماندن باشیم …
.
چه زیبا نقش بازی می کنیم …
و چه آسان در پشت نقابهایمان پنهان می شویم ؛
حتی خدا هم
از آفرینش چنین بازیگرانی در حیرت است …
.
خدایا مرا که آفریدی گارانتی هم داشتم ؟ دلم از کار افتاده !
.
چه اشتباه بـزرگیست ، تلخ کردن زندگیمان
برای کسی که در دوری ما
شیرین ترین لحظات زندگیش را سپری میکند . . .
.
آدم ها ثانیه به ثانیه رنگ عوض میکنند
از آدم های یک ساعت دیگر میترسم!
چون درگیر هزاران ثانیه اند…
ثانیه هایی که در هرکدام
رنگی دگر به خود میگیرند …
.
انسان ، حرفیست
زده می شود
خوانده می شود
ترانه می شود ، به یاد می ماند …
گاهی
ناله ایست
تنها
خاک خوب می فهمدش ….
.
کوچه ها را بلد شدم
رنگهای چراغ راهنما
جدول ضرب
دیگر در راه هیچ مدرسه ای گم نمیشوم
اما گاهی میان آدمها گم میشوم
آدم ها را بلد نیستم.!
.
تازگی ها از خواب که بیدار میشوم ، تازه کابوس هایم آغاز میشود …
.
خنده هایم شکلاتی شده اند ولی زیادی خالص …
تلخ تلخ …
.
اینطور نمیشود
باید یک غریق نجات همیشه همراهم باشد
غرق در فکرت شدن اصلا دست خودم نیست …
سلام بهونه ی قشنگ من برای زندگی فدای تو نمی دونی بی تو چه دردی کشیدم
آره منم همون دیونه ی همیشگی حقیقت رو واست بگم به آخر خط رسیدم
فدای مهربونیات چه می کنی با سرنوشت رفتی و من تنها شدم با غصه های زندگی
دلم برات تنگ شده بود این نامه رو واست نوشتم قسمت تو سفرشده قسمت من آوارگی
حال منو اگه بخوای رنگ گلایه قالیه نمیدونی چقدر دلم تنگ برای دیدنت
جای نگاهت بدجوری تو صحن چشمام خالیه برای مهربونیات،نوازشات،بوسیدنت
ابرا همه پیشمنن اینجا هواپر از غمه به خاطرت مونده یکی همیشه چشم به راهته
از غصه هام هر چی بگم جون خودت بازم کمه یه قلب تنها و کبود هلاک یک نگاهته
دیشب دلم گرفته بود رفتم کنار آسمون من میدونم همین روزاعشق من ازیادت میره
فریاد زدم یا تو بیا یا منو پیشت برسون بعدش خبر میدن بیا که دوستت داره میره
روزات بلنده یا کوتاه دوست شدی اونجا با کسی؟ از وقتی رفتی آسمونمون پر از کبوتره
بیشتر از این منا نذار تو غصه و دلواپسی زخم دلم خوب نشده از وقتی رفتی بدتره
یه وقت منا گم نکنی تو دود اون شهر غریب غصه نخور تا تو بیای حال منم اینجوریه
فدای تو یه وقت شبا بی خوابی خسته ات نکنه!! گلدون شمعدونی مونم عجب واست دلواپسه
تنگ بلور آبتو یه وقت ناغافل نشکنی تو از خودت برام بگو بدون من خوش میگذره؟
اگه واست زحمتی نیست برسر عهدمون بمون دلت می خواست می یومدم یا تنها رفتی بهتره
منم تو رو سپردمت دست خدای مهربون از وقتی رفتی دو چشمام فقط شده کاسه ی خون
راستی دیروز بارون اومد منو و خیالت تر شدیم همش یه چشمم به دره چشم دیگم به آسمون
رفتیم تو اوج آسمون با ابراهمسفر شدیم یادت میاد گریه هامو ریختم کنار پنجره
دادکشیدم تو روخدا نامه بده یادت نره تحملی که تو داری دیگه داره تموم میشه
یادت میاد خندیدیو گفتی حالا بذار برم مگه نگفتی همه جا مال منی تا همیشه؟
تو رفتی من تا حالا کنار در منتظرم دلم واست شور میزنه این دلو بی خبر نذار
امروز دیدم دیگه داری منو فراموش میکنی توروخدا با خوبی هات رو هیچ دلی اثر نذار
فانوس آرزوها مونا داری خاموش می کنی یه شب تو پاییز که غمت سربه سردل میزاره
گفتم واست نامه بدم نگی عجب چه بی وفاست زری همون کسیه که بیشتر از همه دوستت داره
تو رفتی من غریب شدم چه دنیای عجیبیه زودتر بیا بدون تو اینجا واسم جهنمه
دیوارخونمون پر از سایه ی غصه وغمه
ماسکارپونه یا پنیر خامه ای 2 لیوان . پودر شکر نصف لیوان . قهوه اماده سرد 2 لیوان
خامه زده شده 2 لیوان . بیسکوییت لیدی فینگر به مقدار لازم . پودر کاکائو به مقدار لازم
طرز تهیه : شکر و پنیر ماسکارپونه را مخلوط کنید و برای 1 دقیقه هم بزنید سپس خامه و 1 لیوان قهوه را اضافه کنید و دوباره هم بزنید تا مواد یکدست شوند.
کف قالب مستطیل شکلی را با کاغذ روغنی یا المینیوم بپوشانید ، 1 لیوان قهوه سرد را داخل بشقاب بریزید و به نوبتبیسکوییت های لیدی فینگررا داخل آن بزنید و کف قالب بچینید ( سریع داخل قهوه بزنید و خارج کنید تا بیسکوییت ها له نشوند ).
نصف مخلوط خامه ای را روی بیسکوئیت ها بریزید و سطح آن صاف کنید ، مجدد مقداری بیسکوییت را در قهوه سرد بزنید و روی لایه خامه ای قرار دهید ، بقیه مخلوط خامه ای را روی بیسکوییت ها ریخته و سطح ان را صاف کنید سپس روی آن پودر کاکائو یا نسکافه بپاشید و به مدت 3-6 ساعت در یخچال قرار دهید تا خودش را بگیرد.
برای سرو کردن تیرامیسو را پس از خارج کردن از یخچال به اندازه دلخواه برش بزنید و در ظرف مورد نظر قرار دهید.
نکته : میتوانید بجای استفاده از بیسکوییت لیدی فینگر از بیسکوییت های نرم یا کیک اسفنجی استفاده کنید
آدما گاهی لازمه
چند وقت کرکرشونو بکشن پایین
یه پارچه سیاه بزنن درش و بنویسن :
کسی نمرده.
فقط دلم گرفته
آدم ها برای هم سنگ تمام می گذارند.
اما نه وقتی که در میانشان هستی، نه...
آن جا که در میان خاک خوابیدی؛
«سنگ تمام» را می گذارند و می روند ...!
وقتي همه با من هم عقيده مي شوند ،
تازه احساس مي کنم که اشتباه کرده ام!!!
اسکار وايلد
مرد :اگه توی قرعه کشی بانک برنده بشم چی کار می کنی؟
زن :نصفش رو ازت می گیرم و ولت می کنم به امون خدا!
مرد : جدی؟؟؟؟
زن : خو معلومه که آره بمونم پیشت که چی بشه!
مرد:خب من ده هزار تومن بردم!!
بیا این پنج تومن رو بگیر و از جلوی چشمام دور شو..!
گفتم بلو اله
طرف هم قاطی کرد گفت سلو الام
ادامه مطلب....
کارگردان :
فرزاد اژدری
محصول سال :
1391
شروع اکران :
1392/08/29
نویسنده :
فرزاد اژدری
بازیگران :
علیرضا خمسه، اکبر عبدی، شمسی فضل الهی، نرگس محمدی، سید حسام نواب صفوی، سروش صحت، مریم سعادت، فرزاد حسنی، بهنوش بختیاری، لیلا بلوکات، شبنم فرشادجو، علی اسکندری
تهیه کننده :
رویا شریف
مدیر تولید :
بهمن گودرزی
مدیر فیلمبرداری :
سید محسن مجاهد
عکس :
لیلا خوش کنار
تدوین :
حسن ایوبی
طراح صحنه و لباس :
سحر گوران ، محمود خیری ، وحید عباسی
آهنگساز :
ناصر چشم آذر
صدابردار :
بهروز معاونیان
طراح چهره پردازی :
مهین نویدیان
خلاصه فیلم :
داستان فیلم روایتگر چند کودک است که برای جلب توجه والدینشان دست به کار بزرگی می زنند...
گرفتن مشکلات و نواقص گل های فرش یا قالی
. جمع کردن آشغال های ریز و درشت اطراف زمین
تمیز کردن گوشه های موبایل
گرفتن چندین عکس با گوشی از خودم در حالت های مختلف ژست درس خوندن آخر سرپاک کردن همشون
اس ام اس بازی با بچه های كلاس که هر کدوم چه قدر درس خوندن
خوندن یادگاری های جزوه که رفقا سرکلاس نوشتن
به فحش کشیدن استاد و فک و فامیل هاش
زیر سوال بردن نظام آموزشی کشور
بعد خسته شدن و پاشدن که برم در یخچال رو باز کنم ....
خوابیدن روی جزوه و کتاب
معلمه پدرشاگردش رو احضار میکنه مدرسه
فرداش پدره میاد میگه چی شده؟مشکل چیه؟
معلمه میگه بچه ی شما خیلی خنگه..!
پدر:یعنی چی؟
معلم:الان بهتون میگم..نگاه کنید...
به شاگردش میگه برو ببین من تو حیاط مدرسه ام؟پسره میره و میادمیگه نه خانم معلم توحیاط نبودید
معلم میگه شایدتودفترمدیر ام برو اونجا رو ببین پسره دوباره میره ومیاد میگه نه خانم اونجا هم نبودید...
معلم به پدرپسره میگه ببینید..ببینیدچقدر بچتون خنگه...
پدر میگه: خب شاید رفتی مرخصی
يکی از اثرات محبت شما در زندگی من , نه بهتر است بگويم در زندگی ما , غمی است که برپيکره روح و روانمان کشيده شده و در اعماق وجودمان نفوذ کرده است .
هر عيدی که فرامی رسد بنا است که ما بخنديم ؛ خوشحال باشيم و شادی کنيم و ما نيز می خواهيم در اعياد چنين باشيم ؛ اما چه کنيم که غيبت تو خنده را به ما حرام کرده است .
سرورم : ما درخوشحالی شما خوشحاليم اما در اعماق درونمان چنان غمی نهفته است که حتی الفاظ قادر نيستند بر پيکره اش لباس شوند .
ادامه مطلب:...

به نقل از سایت مصاف با شیطان بعد از پخش آهنگ دلتنگ به مناسب محرم , یک شخص مسیحی به نام ویلیام این نامه را برای حامد زمانی مینویسد مکاتبه بسیار زیبای حامد زمانی و ویلیام را در ادامه بخوانید.
برای ویلیام
سلام
نوشته بودی که:
“شاید یه دوست جدید…به نام ویلیام
من با این اهنگ دلتنگ خیلی از عقایدم عوض شد
من از هموطنای شما هستم اما با دین مقدس مسیحیت داستان از تقریبا نزدیکای محرم شروع میشه که این بار بیلیتم رو پرت کردم توی سطل اشغال و راهی قم شدم به جای امریکا…گفتم امسال برا امتحان ببینم که شما تو این ماه برا امام حسین چیکار میکنید اومدم هتل توی قم تا حالا قم نیومده بودم دسته های عزا نوحه سینه …هرشب میزدم بیرون تا ببینم ..یه شب ناخوداگاه دیدم دارم سینه میزنم شب هفت بود…شاید بد باشه ولی مینویسم من هرسال همین موقع میرفتم امریکا تا محرم رو نبینم امریکا هم بود خیابوناای مختلف مخصوصا منهتن ولی من بیرون نمیومدم دیر متوجه این عشق و شور شما شدم الان دیگه با این که ۳۰ساله ایرانیم به جز زمانی که بچه بودم.
با شما اشنایی کمی دارم فقط اهنگ مرگ بر… رو شنیدم تا اینکه برگشتم تهران اهنگ دلتنگ رو شنیدم این اهنگ با من چیکار کرد رو نمیدونم ولی امید دارم منو هم مثل حر ببخشه.درباره حر هم خوندم شاید….ولی این اهنگ تو منو عوض کرده فقط اینو میدونم دوستم میگه برو کربلا ولی یه حسی بهم میگه شاید هنوز زود باشه.
بازم میام…”
…………………………………………………………………………………………………………
برقی از منزل لیلی بدرخشید…
شاید یه دوست؟؟ نه… ما هممون به رسم اربابمون رفیق بازیم: انی سلم لمن سالمکم…
وقتی پای رفیق بازی میونه دیگه حرف حرف دله… پس معلومه که اینجا فقط به دل نگاه میکنن…اونم هر چی شکسته تر…قیمتی تر!
در کوی ما شکسته دلی میخرند و بس… بازار خودفروشی از آن سوی دیگر است!
یه دستی رو سرت کشیده شده داداش!
بهت نگاه کردند… اونم به قصد خرید…
همون نگاهی که تو همین محرم همه خودشونو میکشن تا یکی از این نگاها نصیبشون بشه… میبینی که؟ این همه آدم تو اقصا نقاط دنیا… سینه میزنن… زنجیر میزنن… گریه میکنن… نذری میدن…پول خرج میکنن…خون میریزن… میخونن… مینویسن…همه…فقط برای جلب یه نگاه…مگه این نگاه چیه؟؟؟ چقدر ارزش داره؟؟؟ چقدر شیرینه؟؟؟
نگاه یه معشوقی که از همه ی معشوقای عالم سره… که اگه از من بپرسن میگم: کل هستی به یمن وجودش دایره و نفس میکشه…
پس اولا بدون که کی نگات کرده…
دوما از خودت بپرس: برای چی؟؟؟ چرا من؟؟؟
هیچ چیزی بی حکمت نیست و توی این وادی هیچ نگاهی بیهوده نیست… اگر با من نبودش هیچ میلی…چرا ظرف مرا بشکست لیلی؟ ها؟
این داستانی که تعریف کردی یه داستان معمولی نیست که بتونی ساده از کنارش رد شی… نه!
حتما یه چیزی ازت میخواد! و هیچکس بهتر از خودت جواب این سوالو نمیدونه!
وقتی نگات میکنن یعنی با دلت کار دارن… وقتی عاشق شدی و از روی عشق تصمیم گرفتی… هیچ چیز نمیتونه تصمیمتو عوض کنه… و همیشه اونایی تا تهش میمونن که با دل اومدن جلو…
دوست تو/حامد زمانی
ادامه مطلبو از دست ندید...
» اگر اسکلت از بالای دیوار به پائین بپرد چه می شود ؟
- هیچ وقت اینکار را نمی کند ، چون جگر نداره
» ژاپنی ها به گوساله چه می گویند ؟
- نی نی گاوا !!
» فرق بین عینک و تفنگ چیست ؟
- عینک را می زنند و می بینند ولی تفنگ را می بینند و می زنند
.
» دندان کرسی چه فایده ای دارد ؟
- در زمستان ما را گرم می کند
» چرا آب هنگام جوشیدن قل قل می کند ؟
- چون میکروبهای آن می سوزند و فریاد می کشند
» اگر قلب کسی ایستاد چه می کنیم ؟
- برایش صندلی می گذاریم
» اگر یک زنبور داخل دهان گربه رود ، گربه چه می گوید ؟
- میوز …… میوز
» چرا دوچرخه خودش نمی تواند بایستد ؟
- چون خیلی خسته است.
» چطور میشود چهار نفر زیر یک چتر بایستند و خیس نشوند ؟
- وقتی هوا آفتابی باشد.
» چطور می توان یک پرنده را به راحتی کشت ؟
- آن را از بالای صخره به پائین پرتاب می کنیم.
» چرا بعضی ها نمی توانند یخ درست کنند ؟
- چون همیشه دستور العمل تهیه را فراموش می کنند.
لاستیك قلبمو با میخ نگات پنچر نكن
*
بوق نزن ژیان میخورمت
*
بر در دیوار قلبم نوشتم ورود ممنوع
عشق آمد و گفت من بی سوادم
ادامه مطلب رو از دست ندید...
نباید نوشابه را با آبنباتهای جوشان خورد
این یکی از آن باروهای رایج نادرست است که خیلی زبان به زبان گشت و حتی در دنیای مجازی هم سر و صدای زیادی به راه انداخت. یک شایعهای در دنیای مجازی پیچید که «Pop Rocks» یکی از ستارههای تلویزیونی آمریکا به دلیل خوردن همزمان نوشابه و آبنبات جوشان جان خود را از دست داده است. اما واقعیت این است که این پسربچهی معروف هنوز زنده است. این شایعهی آمریکایی فقط یک شایعه و از نوع دروغ آن است. تولیدکنندگان آبنبات آمریکایی نیز تلاش زیادی برای رفع و رجوع این شایعه که در مطبوعات آمریکای منعکس شده بود انجام دادند. اما با این حال این شایعه به یک باور رایج بین مردم تبدیل شد و برای پایان دادن به آن زمان زیادی لازم است. گاهی این باورهای رایج و نادرست را نمیتوان به هیچ عنوان تغییر داد. اما باید بدانید که مصرف نوشابه و آبنباتهای جوشان هیچ خطری برای سلامتی ندارد. هر چند توصیه میکنیم تا جایی که میشود از مصرف زیاد نوشابه بپرهیزید چون چیزی جز چاقی، دیابت نوع 2 و پوکی استخوان برایتان به ارمغان نخواهد داشت.
سال زمان لازم است تا آدامس قورت دادهشده هضم شود
حتماً شما هم این را شنیدهاید که نباید آدامس را قورت داد چون سالها طول میکشد تا هضم شود. اما این باور رایج نادرست است. حتی چسبناکترین آدامسها هم به دستگاه گوارش نمیچسبند و...طرف به انگلیسیه میگه اسمت چیه؟میگه وات هستم ، جیمز وات...
انگلیسیه میپرسه اسم تو چیه؟ طرف میگه باس هستم ، عـَب باس!
زن:غذا خوردی ؟
مرد:غذا خوردی ؟
زن:دارم از تو میپرسم
مرد:دارم از تو میپرسم
زن:ادای منو در میاری ؟
مرد:ادای منو درمیاری ؟
زن:بریم خرید ؟
مرد:غذا خوردم
بقیه عکسا توی ادامه مطلبه...
مترسک را دار زدند به جرم بوسیدن کلاغ
تا مبادا تاراج مزرعه را به بوسه ای فروخته باشد...
راست گفتی سهراب:
"این جا قحطی عاطفه است"
چایت را تلخ بخور
وقتی شیرین هم اسطوره ایست که هم زمان دو قلب را تسخیر می کند......
تو کجایی سهراب؟؟؟
آب را گل کردند...
و چه با دل کردند...
زخم ها بر دل عاشق کردند...
خون به چشمان شقایق کردند...
گفته بودی قایقی خواهی ساخت...
خواهی انداخت به آب...
دور خواهی شد از این خاک غریب...
قایقت جا دارد..؟؟؟
که نجاتم دهی از این گرداب؟؟؟
من هم از همهمه ی اهل زمین دلگیرم...
قایقت جا دارد......؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تعداد صفحات : 5