ایستاده مردن بهتر از زانو زده زیستن است
عشق ماندگار هرگز بر جاذبه ی جسمانی میان شما و معشوق که همواره در حال
تغییر است متکی نیست .عشق واقعی از روح شما نشات می گیرد. این نوع عشق
ناب هنگامی که خود را در دل و جان دیگری می یابید شکل می گیرد
زندگی آن قدر عجیب نیست که شما تصور می کنید زندگی آن قدر عجیب است که
شما نمی توانید تصور کنید
...
عشق را رنگ آبی زدم، دوست داشتن را قرمز، نامردی را سیاه، دروغ را سفید، ولی
نمی دانم چرا به تو كه می رسم نمی دانم مهربانی چه رنگی است!
صمیمیت یعنی: احساس ایمنی کردن در افشای حقایق در مورد خودمان، در مواقع
بحرانی. اگر جوی ایجاد شود که دو نفر آزادانه حرف دلشان را با هم بزنند، در این
صورت مانع پیش رویشان از بین می رود. ( مری آن ویلیامسن )
پروانه به شمع بوسه زد و بال و پرش سوخت
بیچاره از این عشق سوختن آموخت
فرق منو پروانه در اینست
پروانه پرش سوخت ولی من جگرم سوخت
تنها فرق بین موفقیت و شکست، نوع نگاه است.
ویرانه نه آنست که جمشید بنا کرد
ویرانه نه آنست که فرهاد فرو ریخت
ویرانه دل ماست که با هرنگه تو
صد بار بنا گشت و دگر بار فرو ریخت...
مهم بودن خوب است، ولی خوب بودن مهم تر است
زندگی با همه وسعت خویش محمل ساکت غم خوردن نیست حاصلش تن به قضا
دادن و پژمردن نیست زندگی رفتن و راهی شدن است زندگی جنبش راهی شدن
است. از سر آغاز وجود تا جایی که خدا می داند
انتظار درد آور است. فراموشی دردآور است اما بی تصمیمی از هر رنجی بد تر است.