خدا کند امشب در اندوه تنهایی و غربتی که در شهر سایه افکنده شام کسی غریبانه نباشد
یا کسی نباشد که شب را با بغضی فشرده در گلو صبح کند
خدا کند امشب این نجواهای غمگینی که از آسمان شهرم به آسمان میرود مرهمی باشد بر درد های آن کودکان نازنینی که از پس این روزهای درد آلود اکنون در گوشه خرابه بغضشان در گلو می شکند
خدا کند این شب صبح شود . این شب که اندوه بار ترین شب سال است
خدا کند کودکان دلشکسته ِ کودکان غمگین امشب را به یاری دلداری های عمه تا صبح طاقت بیاورند
بار خدایا کمک کن این شمعی که این شبها تو خرابه دلمون روشن شد لا اقل تا سال آینده روشن بمونه .
انها که رفتند کاری حسینی کردند و ما بیچارگان که مانده ایم باید کاری زینبی کنیم وگرنه یزیدی هستیم