loading...
برگ برنده
بــرگ برنده بازدید : 214 سه شنبه 1391/09/21 نظرات (0)

شبکه سي‌ان‌ان به نقل از گري سيمور، عضو هيات آمريکايي مذاکره‌کننده با ايران در گروه 1+5 خبر داد: 'فرصتي تاريخي در مذاکرات هسته‌اي با ايران شکل گرفته است و احتمال توافق با ايران بر سر پذيرش غني‌سازي اين کشور و لغو بخشي از تحريم‌ها وجود دارد. سيمور که مشاور رئيس جمهور آمريکا در امور خلع سلاح و عدم اشاعه است، در مقاله‌اي ضمن تاکيد بر اينکه يک فرصت تاريخي در مذاکرات با ايران شکل گرفته، احتمال داد بتوان با ايران به توافقي رسيد که هم شامل پذيرش غني‌سازي در ايران باشد و هم بخشي از تحريم‌ها طي آن لغو شود. متن کامل مقاله گري سيمور که وب‌سايت سي ان ان منتشر كرده در ادامه مي‌آيد.

در حالي که همه مسائل در خاورميانه مانند رشته‌هاي يک کاسه بزرگ اسپاگتي به هم مربوط هستند، مهم نيست بررسي و صحبت درباره مشکلات اين منطقه از کجا آغاز شود. در حقيقت، مهم نيست شما کار را از کجاي خاورميانه شروع کنيد زيرا هر رشته از کار تقريبا به همه رشته‌هاي ديگر متصل است. درباره سوريه، بلافاصله بايد ترکيه را به ياد آورد که آوارگان و پناهجويان را در طرف ديگر مرز پناه داده است و کردهاي سوريه را که به فکر بدست آوردن استقلال افتاده‌اند و در حال افزايش تماس‌ها با برادران هم‌قومي خود در عراق و ترکيه هستند.ايران البته به بشار اسد رئيس جمهور گرفتار شده سوريه کمک مي‌کند و نيز تلاش دارد راهبرد خروج را سازماندهي کند. عربستان و قطر در حال سرازير کردن پول و سلاح به سوريه هستند و تنها هدف آنها نيز پايان دادن به روابط خوب ايران و سوريه است و عراق نيز اين نگراني را دارد که روي کار آمدن سني‌ها در سوريه، موجب آغاز دوباره ناآرامي‌هاي سني‌هاي عراق شود.درباره موضوع فلسطين بايد گفت نيازي به توضيح ندارد و کاملا با همه مسائل خاورميانه آميخته شده است. درباره بهار عربي نيز سياست‌هايي که در مورد دولت‌هاي اسلامي در حال ظهور اتخاذ مي‌شود بر هر مسئله‌اي در منطقه از روابط با اسرائيل گرفته تا کشورهاي عرب خليج فارس که درباره تغييرات گسترده نگران هستند، تاثير گذار است.باراک اوباما رئيس جمهور آمريکا نمي‌تواند يک موضوع را انتخاب کند يا همه موضوعات ديگر را مورد بي‌توجهي قرار دهد. همه مسائل خاورميانه وارد هم مي‌شوند و انتخاب‌ها براي سياست‌گذاري بايد براي هر کدام از موضوعات مهم اتخاذ شود حتي اگر اين کار راحت نباشد. با وجود اين، اوباما در دومين رياست جمهوري خود بايد اولويت‌هايي را تعيين کند. تلاش براي انجام همه کارها نه تنها راهبرد مناسبي نيست بلکه به طور قطع موجب شکست خواهد شد.

در اين باره که کار را بايد از کجا شروع کرد، احتمالا اميدوارکننده‌ترين رشته‌اي که در تلاش براي حل مشکل خاورميانه بايد کشيده شود، مسئله ايران است. زماني که اوباما 4 سال قبل قدرت را بدست گرفت شجاعانه قول داد با مقامات ايران تعامل کند. اوباما تلاشي واقعي کرد ولي در برابر سرکوب بي‌رحمانه قيامي مدني در ايران و درخواست‌هاي اسرائيل مبني بر تعيين ضرب‌الاجل زودهنگام درباره موضوع هسته‌اي به سرعت خود را کنار کشيد ضمن اينکه مسائل داخلي زيادي نيز در آمريکا مطرح است.تريتا پارسي در بخشي از کتاب خود به نام «يک چرخش تاس» به اين موضوع اشاره کرده است. قدرتي براي ايستادگي وجود نداشت. در عوض، آمريکا به موضع از پيش تعيين شده تحريم‌ها روي آورد و چارچوب مذاکرات جدي با ايران را در گروه 1+5 ادامه داد. تحريم‌ها نتيجه‌بخش نبوده‌اند. ايران با خوشحالي دعوت 1+5 را در خصوص بازگشت به پاي ميز مذاکره پذيرفت ولي واشنگتن پس از انتخابات رياست جمهوري تمايلي نداشت پيشنهاد معناداري را مطرح کند و مسير مذاکره دچار سردرگمي شده است.

درباره تاثير تحريم‌ها بايد گفت تحريم‌ها دو هدف دارند. يکي متقاعد کردن ايران به بازگشت به پاي ميز مذاکره که اتفاق افتاد و ديگري، دادن برگ برنده‌اي به طرف تحريم‌کننده براي اينکه در برابر دريافت امتيازهايي به چانه‌زني بپردازد. تا اين مقطع زماني، آمريکا تمايلي نداشته است در عوض مصالحه‌هاي مهم ايران، تحريم‌ها را به شکلي قابل توجه کاهش دهد. تحريم‌ها حياتي جداگانه براي خود دارند و به تدريج از لحاظ سياسي نمي‌توان به آنها دست زد. اگر وضع به اين شکل باشد، دورنمايي براي برگزاري مذاکرات جدي وجود ندارد. کاربرد ديگر تحريم‌ها، مجازات طرفي است که شما دوست نداريد و بالقوه آن را وادار به تسليم يا سقوط مي‌کنيد. تحريم‌هاي فعلي چنين مسيري را در پيش گرفته‌اند حتي اگر به ندرت در اين باره به اين‌صورت صحبت شده باشد. سابقه تحريم‌ها در مورد تسليم شدن کامل يا تغيير حکومت، اميدوارکننده نيست. در عوض، تحريم‌ها معمولا به مردم عادي لطمه مي‌زنند در حالي که مقامات از بيشتر تاثيرات در امان مي‌مانند و موضعي حاکي از تمرد در پيش مي‌گيرند و اشتباه‌هاي خود را به گردن مداخله خارجي مي‌اندازند. اين وضع امروز در مورد ايران نيز شروع به روي دادن کرده است. حملات به رفاه مردم يک کشور مي‌تواند موجب خشم و خصومت مردم از «دشمن» شود و اين وضع چند نسل ادامه يابد.

درباره اقداماتي که بايد صورت بگيرد بايد گفت در حالي که اختلاف‌هاي ديرينه فراواني وجود دارد، همه طرف‌ها رئوس کلي راه حل را مي‌دانند. آنچه وجود ندارد اين اراده سياسي هر دو طرف است که اکنون لحظه پيش رفتن به طرف توافقي است که مستلزم مصالحه متقابل است. آمريکا و متحدانش بايد با اندازه‌اي از غني‌سازي اورانيوم در داخل ايران موافقت کنند. ايران بايد محدوديت‌ها بر همه تاسيسات زير بنايي خود را بپذيرد و با بازرسي‌ها و نظارت‌هاي سر زده موافقت کند. ايران بايد سابقه برنامه هسته‌اي خود را مستند کند و غرب نيز بايد تحريم‌ها را بردارد. همه اين موارد بايد در روندي قدم به قدم و با اجراي پادمان‌ها و راستي‌آزمايي‌ها در هر مرحله‌اي صورت گيرد.اين روند آسان نيست. ايراني‌ها به لجوج بودن شهرت دارند و اغلب، مذاکره‌کنندگاني هستند که موجب عصبانيت مي‌شوند. آمريکا نيز به داشتن صبر و شکيبايي شهرت ندارد و به سبب تلاش براي خرسند کردن همزمان چند طرف ممکن است عملکرد خوبي نداشته باشد. ايران به طور قطع با اعتراض‌هاي شديدي از طرف تندروها روبرو مي‌شود و همين وضع در آمريکا نيز وجود دارد. تندروهاي هر دو طرف که وقوع جنگي ديگر را در خاورميانه گزينه‌اي غير قابل قبول نمي‌دانند، همديگر را تقويت مي‌کنند و مانع تلاش‌ها براي يافتن مصالحه‌هاي مورد قبول دو طرفه مي‌شوند. اسرائيل و کنگره آمريکا ضرب‌الاجل‌هايي را تعيين مي‌کنند که اجراي آنها عملي نيست. رويدادهاي منطقه مانند مورد اخير تيراندازي هواپيماهاي ايران به طرف يک فروند هواپيماي شناسايي آمريکا مي‌تواند مذاکرات را بر هم بزند. کشورهاي عرب حاشيه خليج فارس به هر نشانه‌اي از دستيابي ايران و آمريکا به توافقي مخفي به شدت سوء ظن دارند. اين مقامات، ائتلاف راهبردي آمريکا با ايران را در زمان شاه (مخلوع)، فروش مخفيانه سلاح‌ها به ايران در اواسط دهه 1980 در دولت ريگان و نيز روي کار آمدن دولتي شيعه در عراق را از طرف آمريکا به ياد مي‌آورند. کشورهاي عرب حاشيه خليج فارس و اسرائيل بايد متقاعد شوند دستيابي به هر گونه توافقي با ايران به ضرر آنها نيست.

در مورد مذاکرات علني و خصوصي آنچه بايد گفته شود اين است که نقطه شروع بايد به صورت مذاکرات خصوصي مقامات ايران و آمريکا باشد و دستور کار مورد توافق دو طرف حاصل شود. هر دو طرف اخيرا اشاره کرده‌اند که چنين مذاکراتي را بررسي مي‌کنند و اتحاديه اروپا، روسيه و حتي مردم آمريکا نه تنها از اين موضوع ناراحت نشده‌اند بلکه از آن حمايت نيز کرده‌اند. انتخاب نمايندگان و محل برگزاري مذاکرات اهميت کمتري نسبت به اعتمادي دارد که هيات‌ها به شکلي باورپذير در مورد ديدگاه‌هاي رهبران خود نشان دهند. تجربه نشان مي‌دهد احتمال دستيابي به دستور کاري مورد قبول در گفت وگوهاي دو جانبه و به دور از هياهوي تبليغاتي محتمل‌تر است. اگر مي‌خواهيم چنين نتيجه‌اي حاصل شود، مذاکرات واقعي بايد در چارچوب فعلي گروه 1+5 برگزار شود. حتي دستيابي به توافقي اوليه يعني تدوين روندي قابل قبول براي دو طرف با نقطه پايان مشخص شده، به باز کردن گره برخي موضوعات در خاورميانه کمک مي‌کند. تهديد وقوع جنگي جديد در خاورميانه کاهش و احتمال وادار کردن ايران به همکاري درباره سوريه بهبود مي‌يابد. خطر گسترش سلاح‌هاي هسته‌اي در منطقه، دست‌کم به طور موقت کاهش خواهد يافت. اين توافق اوليه همچنين موجب آرام شدن چند مکان پر تنش در خليج فارس خواهد شد و فرصت‌هايي براي ابتکارهاي سازنده‌تر بوجود مي‌آيد. سابقه روابط آمريکا و ايران، مملو از دشمني بي‌رحمانه و چند فرصت از دست رفته است. فرصت‌ها براي دستيابي به پيشرفتي واقعي به ندرت هر يک دهه بوجود مي‌آيد.

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    کیفیت سایت برگ برنده ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1149
  • کل نظرات : 645
  • افراد آنلاین : 6
  • تعداد اعضا : 89
  • آی پی امروز : 240
  • آی پی دیروز : 26
  • بازدید امروز : 881
  • باردید دیروز : 27
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 908
  • بازدید ماه : 1,013
  • بازدید سال : 8,742
  • بازدید کلی : 554,407