loading...
برگ برنده
barcellona بازدید : 354 یکشنبه 1391/08/28 نظرات (0)

عصر عاشورا برای کودکان آل‌الله آب می‌برند، اما رقیه ظرف آب را به سمت قتلگاه می‌برد و می‌گوید: «بابایم تشنه بود، می‌خواهم او را پیدا کنم و برایش آب ببرمروز سوم ماه‌ محرم‌الحرام به یاد بزرگ کوچک بانویی، نامگذاری کرده‌اند که خیل وسیعی از عاشقانش را رهسپار مرقد شریفش می‌کند، کودکی که سرنوشت غمبارش در کنار حماسه کربلا، دل خون شیعیان می‌کند، رقیه بابا، فقط سه چهار سال از عمر کوتاه خویش را در ناز و نوازش پدر گذارنده بود و یکباره در روز عاشورا این دختر آل طه، طعم یتیمی را می‌چشد، خداحافظی سوزناک با پدر، سیلی خوردن از دشمنان، آتش گرفتن خیمه‌ها، فرو رفتن تیغ‌ها در پا، فرار از سم اسبان، همه و همه چقدر برای یک دختر بچه قابل تحمل است؟!

خراب آباد ویرانه هوای تازه ای دارد

نوای بلبل ویران نشین آوازه ای دارد

ببین ای مرغ قنطاره فضای آشیانم را

قدو بام خراباتم چه سقف و سازه ای دارد

میان دخترت در دفتر غم برگ زرین شد

کتاب عمر کوتاهم عجب شیرازه ای دارد

لبت را بیشتر وا کن اگر خون ریخت ان با من

دم گرم یتیمانه شفای تازه ای دارد

سحر با سر تو را خواندم به ویر ان یک سخن گویم

که بابا انتظار طفل هم اندازه ای دا رد

من از لبخند این مردم به اشک عمه میمیرم

ندیدی شهر نامردان عجب دروازه ای دارد

 


 

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    کیفیت سایت برگ برنده ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1149
  • کل نظرات : 645
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 89
  • آی پی امروز : 331
  • آی پی دیروز : 26
  • بازدید امروز : 1,562
  • باردید دیروز : 27
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,589
  • بازدید ماه : 1,694
  • بازدید سال : 9,423
  • بازدید کلی : 555,088